Monday, March 21, 2011

تجربه را، تجربه کردن خطاست



مردم علیرغم تلاش جناح « اصلاحات در چارچوب قانون اساسی» با شعارهای ساختار شکن! خود علیه رژیم ادامه می دهند!

ایرج فاطمی

تجربه را تجربه کردن خطاست . آیا ما ایرانی ها که ضرب المثلی به این گویایی داریم، باز هم باید تجربه های تلخ را تکرار کنیم؟!

در این میان تاریخ گواه روشنی است که بخش وسیعی از ما ایرانیان از «تجربه» ها نیاموختیم و به ناچار سرمان به سنگ حقیقت خورد و تلخ تر این که باز هم با سر و رویی شکفته تجربه تلخی را تکرار کردیم، آیا این روند متوقف شده است؟!

مدتی است که جناح اصلاح طلب یا اصلاح طلبان رژیم جمهوری اسلامی خود را مطرح کرده اند که: ما می توانیم از مسیر قانون اساسی جمهوری اسلامی و با وجود ولی فقیه و شورای نگهبان و مصلحت نظام و مجلس خبرگان راهی به روشنایی برای مردم ایران پیدا کنیم.

تعجب آور این که کمتر کسی از خود می پرسد: چگونه می توان از درون همه این دالان های تو در توی تاریک، راه به روشنایی داشت.در این هیاهوی «اصلاح طلبی» و بازی های پیوسته و وابسته به آن، این «حقیقت» بود که گم می شد.

اما در این سوی آن سوی بودند کسانی که از اول به این بازی تن در ندادند: فریاد آزادی خواهی خود را سر دادند و نیزه های روشنایی را به طرف این سیاهچال جمهوری اسلامی پرتاب کردند که در اثر آن شراره های واقع بینی تبدیل به شعله های ماندگاری شد که نتیجه اش رادر همین خیزش های مردم در سراسر ایرانو شعارهایی که سر می دهند می بینیم.

امروز پس از گذشت 32 سال از عمر سراسر خون و جنون حکومت جمهوری اسلامی و بازی های آن چنانی که به سر این ملت آوردند: «بازهای اصلاح طلبی» برای ماندگاری رژیم رنگ باخته. بازی هایی که دیگر هیچگونه معنایی جز دهن کجی به خیل مبارزان ضد استبداد ولایت فقیه ندارد.

اکنون از توانایی های مالی رژیم به واسطه گران شدن نفت، کم شده است. اما این رژیم (با شناختی که از آن در دست است) تا وقتی پول نفت وارد خزانه اش می شود، دست از ایجاد آشوب و شورش در این سو و آن سوی جهان به خصوص منطقه خاور میانه و شمال آفریقا برنخواهد داشت. رژیم برای ماندن همه دیوارهای شرم را شکسته است و با طالبان و القاعده از یک سو و حماس و حزب الله لبنان و جهاد اسلامی از سوی دیگر، معاهده امضا می کند.

رژیم جمهوری اسلامی به تنها چیزی کهاهمیت نمی دهد مردم ایران است. رفاه و سربلندی ملت را قربانی مطامح خود می کند. این رژیم پس از خیزش های مردم مصر و تونس و لیبی و بحرین و عمان وارد یک بازی خطرناک دیگری شده که تا شاید بتواند با تقویت اسلامگرایان افراطی، در این کشورها، ترمزی باشد برای پیشروی این کشورها به دموکراسی واقعی.

بی سبب نیست که پس از مدت ها سکوت (و حتی حرف های ملایم) خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا حالا او به تندی می گویدکه: جمهوری اسلامی با دخالت هایش در این کشور و آن کشور به بحران ها دامن می زد و تا در داخل ایران، مردم ایران از زیر سیطره جمهوری اسلامی خلاص نشوند وضع درست نخواهد شد.

خیزش های مردم ایران این بار هم دیده شد و باز هم دیده و شنیده می شود و شعارهای مردم در رَدِ ولایت فقیه و مرگ بر خامنه ای ، مبارک بن علی نوبت سید علی و به آتش کشیدن و پاره کردن تصویرهای خامنه ای دیگر هیچ جای شکی باقی نمی گذارد که مردم ایران به چیزی جز تغییر جمهوری اسلامی و جانشین کردن آن، یک دموکراسی واقعی رضایت نخواهند داد.

در این رهگذر کاسه لیسان جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا سخت به تکاپو افتاده اند و در بوق های اصلاحات آبکی خود می دمند، آهنگی که برای مردم ایران بسیار ناهنجار است.

آن ها می خواهند از این فضای پر التهاب استفاده کنند و برای مردم «شعاری بسازند». شعاری با «ریتم»: یا حسین، میر حسین!که قصدشان این است که اگر مردم این شعارها را سر دادند از آن به عنوان «سندی» استفاده کنند و به رهبران کشورهای تصمیم گیرنده جهان بگویند: «ببینید این مردم هنوز به دنبال اصلاحات هستند!!پیداست که این بار نیز تیرشانبه سنگ هوش و دکاوت مردم ایران می خورد و مردم در سراسر ایران با شعارهای ـ به قول رژیمیان ـ «ساختار شکن» نشان می دهند که باید طرحی نو در انداخت و دیگر ریش «اصلاحات» درآمده است.

درختی که میوه تلخ می دهد هیچ کس آن میوه را نمی تواند با صد من شکر هم ببلعد!

باید این درخت را از ریشه درآورد . و این بار به نظر می رسد مردم ایران در پی تجربه ها را تجربه کردن، دیگر آموخته باشند که «تجربه را تجربه کردن خطاست»! این واقعیت را در حال حاضر مردم ایران در خیابان های شهرهای بزرگ و کوچک با شعارهایشان فریاد می زنند.

No comments:

Post a Comment