Wednesday, December 1, 2010

برای خالی نبودن عریضه



برای مبارزه و وطن پرستی که مدال
نمی دهند و «باج» نمی گیرند؟

یک کلام: خلاصتان می کنم. ما خود را به هیچ وجه از هیچکس ، هیچ تابنده وبنده خدایی که ادعای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی دارد و در این راه ازپا نمی شیند (ولو می گوید و نمی کند)«مبارزتر» نمی دانیم. از بابت همان مقداری که سنگ وطنمان را به سینه می زنیم، نیز از کسی طلبکار نیستیم! اعانه نمی خواهیم ، مدال نمی طلبیم و تافته جدا بافته ای نیستیم که سایر مبارزان و وطن دوستان ما را حلوا حلوا کنند و روی سرشان بگذارند!

لطفاً مدعیان از این جور لقمه های پسله نشینی و غیبت کردن و حرف مفت زدن برای ما از کیسه تزویر و ریا یشان بیرون نیاورند. هرکس هم نمی خواهد دلش شور وطن بزند. علاقه ای به آن چهار دیواری ندارد و کس و کاری هم ندارد که دلواپس آن دیار باشد، زورکی نمی خواهیم که به این مهلکه بکشانیم و یقه گیری هم نمی کنیم. توقعی هم از کسی نیست. این جماعت به قول آن درویش: هر که به کاری مشغول، صنار بنداز تو کشکول!

اگر هرکاری هم کرده ایم و گفته ایم و نوشته ایم منتی بر کسی نداریم و از مردم خوبمان از ملت شریفمان «باج» نمی خوهیم و فوقش حتی یک «جایزه» و یا «تشویق نامه» که مثلاً توی جعبه آینه منزل بگذاریم و یا قابش کنیم وبه دیوار دفتر کارمان بیاویزیم!

محض رضای خدا هم نیست که ذات پروردگار هم صلاح و مصلحت کار دنیا را از خود بهتر از هر وجود ذیجودی می داندکه اگر ما قدمی در راه خیر و صلاح مردم برمی داریم چشمداشتی به مواهب بهشت اش نداریم گرچه از موهبت عاقبت بخیری او بی نیاز نیستیم. به قول عالیجناب حافظ:

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت/.

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش / هر کسی آن دِروَد که عاقبت کار که کشت /.

سر تسلیم من و خشت در میکده ها / مدعی گر نکند فهم سخن گوسر و خشت /.

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل / تو پس پرده چه دانی که خوبست و که زشت/.





تسهیلاتی برای جانشینی
«آقا مجتبی خامنه ای» به مقام رهبری
بدنبال «فتوای» افزایش اختیارات الهی ، فقهی ، نظامی، آسمانی و غیره که هفته گذشته نوشته بودیم که شخص شخیص آسد علی آقا به نام نامی خودشان صادر فرموده بودند چندین روزی سر و صدایی در باره آن نبود - و این که طبق معمول هارت و پورت راه بیندازند و ازهر عمله و اکره ای که عمامه به کله بسته – تاییدیه ای بگیرند و حتی هرچه در لا و لوهای اینترنت و وب سایت ها گشتیم خبری از اصل این استفتا و فتوا هم پیدا نمی شد تا این که اواخر هفته گذشته رییس باند مافیای واردات شکر – که مجوز این تجارت شیرین از سوی مقام ولی فقیه و رهبر به کام حضرت آیت الله العظما ناصر مکارم شیرازی صادر شده است – آستین را در تایید افزایش اختیارات و اوامر ولی فقیه بالا زدند و وارد معرکه شدند.

نامبرده هم سه استفتا برای خودش درست کرد. (می خواهند که بگویند مردم علاقمند و کنجکاو بودند) و به آن پاسخ داده اند: یک فتوا!

آیت الله شکر فروش! – انگار عقل کل حوزه ها و مدرسین و سردسته مراجع تقلید است – در فتوای خود دستور داده که «تبعیت»از آسدعلی آقا ولی فقیه بر مراجع تقلید واجب است . ضمن این تایید فرموده اند که ایشان نایب امام عصر در زمان غیبت است اینکه ولی فقیه خودش را قاطی امامان (ائمه اطهار) کرده و بری از اشتباه و از معصومین است، به هیچ وجه «مداخله در حریم ائمه و معصومین» نیست. ولی فقیه تمام مسلمین جهان هم هست – چنانکه خود اعلام کرده – از طرف خداوند اجازه دارد که اداره شئون جامعه اسلامی را در دست پربرکت ! خود داشته باشد و ادای این وظیفه در همان حد و اندازه رسول الله است. این اختیارات الهی احتیاجی به تصویب «مجلس خبرگان رهبری» هم ندارد و یا این که بر حسب سنت و رسوم متداوله در مکتب تشیع، پنج تا هشت تن از مراجع تقلید و آیات عظام آنرا تایید کنند(اگرچه آیت الله مکارم شیرازی از جانب همه آنها فتوا صادر کرده است) . اگرچه چنین حاتم بخشی هایی را حتی مجلس خبرگان و مراجع تقلید هم نمی توانند توی «حساب در گردش» قدرت و عظمت و ابهت رهبر معظم و ولی فقیه مسلمانان جهان بریزند.

ضرورت فتوای آیت الله سید علی خامنه ای در افزایش اختیارات شاید مربوط به همان خواب شتری و پنبه دانه باشد که: «گه لف لف خورد و گه دانه دانه»! - چون با همه آنچه در قانون اساسی رژیم به حساب ولی فقیه گذاشته شده و نامبرده 20 سال است فراتر از آن وظایف هرگونه اعمالی را مرتکب شده است – اما شاید برای جانشینی آقا مجتبی خامنه ای ، به جای رهبر معظم این تمهیدات لازم بوده است که یک فتوای تازه به دُم او ببندند تا هیچ گونه اشکال فقهی و رسمی برای رسیدن فرزند ذکور ایشان به مدارج عالی پدر گرامی در میان نباشد.و این سخن حضرت اجل سعدی هم بی گواه نماند که:

کیمیاگر ز غصه مرده و رنج

ابله اندر خرابه یافته گنج



اتم و حکومت ناخوش احوال و دوران تحریم

سابق بر این می گفتند: «مریضی که از عشق تب می کند، علاجش دو عناب لب می کند» منتهای مراتب این مریض ناخوش احوال حکومت اسلامی از «اتم » تب کرده است و علاجش را تحریم «تشخیص داده اند که از زهر هلاهل هم تلخ تر است ولی این مریض آنچنان واله و شیدای «اتم خانم» شده و در نتیجه خیالات می کند این اتم – البته از نوع «بمب اتمی» آن – به حدی قوت دارد که می تواند حکومت درب و داغون تق و لق و ماست به دروازه ای مانند جمهوری ولایت فقیه آسدعلی آقا خامنه ای را قرص و محکم نگه دارد.

با این حال این حکومت ناخوش احوال ضمناً برای دلخوشی خود همچنان بر حسب معمول سنواتی از خیالات ظهور امام زمان هم «استفاده ابزاری» می کند و برای این که قوت دلی هم به خودش بدهد این مژده را هرچند یک بار تکرار می کند که: بزودی جهان به تسخیر شیعیان همراه امام زمان به سرکردگی «رهبر معظم» میآید و فاتحه تمام دشمنان چنین رژیمی خوانده می شود!

احمدی نژاد چند روز پیش حتی وقوع «ظهور» را به سیلی تشبیه کرد که جاری شده و حالا «جهان کفر و استکبار» با چند سطل زباله نمی تواند جلوی آن را بگیرد! آن هم سطل زباله ای به اسم «تحریم»!؟

احمدی نژاد دهن کجی هم کرده که: ما ککمان هم نمی گزد! و پایمان روی زمین سفت است و این دنیای استکبار است که در پایگاه شل و ولی ایستاده است. و بزودی مضمحل خواهد شد.

واقعیت اینکه درحالی رژیم تهران تحریم های بین المللی را به هیچ و پوچ می گیرد و ادعا می کند که تاثیری در اقتصاد و امنیت مالی وسیاسی حکومت ندارد که پیش از تحریم هم هشتش گروی 9 بود و با وجود درآمدهای کلان نفت و گازهم وضع مالی و اقتصادی رژیم در هم ریخته و مغشوش و خیال مردم بابت خورد و خوراک و مسکن و پوشاک، مشوش بود.

دستمزد کارگران ماه ها پرداخت نمی شود. حقوق ها و درآمد مردم کفاف مخارج سنگین زندگی روزمره آنها را نمی دهد و خط فقر سال به سال به آن حدی رسیده است که اکثریت عظیمی از مردم مملکت را در خود فرو برده و آن ها را دچار انواع بلایای فقر:اعتیاد و بیماری و فحشا و فساد کرده است. آن هم مردمی اکثرشان در چنین حال و احوالی بر خاک سیاه نشسته اند و در حال یک زندگی بخور و نمیر و مرگ تدریجی هستند و دیگر تحریم و کمبود و گرانی بنزین دغدغه ای برای آنها نیست که مردم تمام زندگی خود را در مخاطره می بینند و غنی سازی اورانیوم بیشتر و پیشرفت اتمی و بمب اتمی نان، گوشتی توی سفره آنها نمی گذارد ولی شاهدند که موجب شده «قوت لایموت» آنها را هم به یغما ببرند.چه برسد که خطر «بمب اتمی» را هم بغل گوش آنها بگذارند که مثل بمب ساعتی زندگیشان هر لحظه در مخاطره مرگ و نیستی قرار داده است.

آنچه پیداست در دنیایی که صد و چندین و چند کشور دنیا در یک مسأله با هم همکلام شده اند با هم نشست و برخاست و گفتگو کرده و یک تصمیم واحد گرفته اند که – رژیم جمهوری اسلامی نباید برنامه اتمی داشته باشد و بمب اتمی تهیه کند – مسلم این که چنین دنیایی از حرف خودش نمی گذرد که یک حکومت واپس مانده و عقب افتاده حرف ابلهانه اش را به دنیا بقبولاند که آنوقت به قول معروف خربیار و باقلا بار کن!

در واقع آقایان کور خوانده اند ! رژیم ایران ، جمهوری اسلامی بختی در ادامه برنامه اتمی و شانسی برای بقا و ماندن ندارد واقعیتی که تا به حال دیر و دور بوده ولی مسلم این که سوخت و سوز ندارد.



No comments:

Post a Comment