Tuesday, October 26, 2010

زبان دیپلماسی عمه جان «محمود مشنگ»!ا




گرچه سابقه حکومت جمهوری اسلامی به 15 خرداد 42 به سرکردگی طیب حاج رضایی جاهل میدان تره بار شوش و چاقو کش های اطرافش – و هم چنین لات و لوت های «هفت کچلون» می رسد که علم و کتل «حکومت اسلامی» را به زعامت روح الله خمینی و به عنوان «عزاداران حسینی» در روز عاشورا (با وجوهات نزول خوارانی مانند حاج مانیان و عسکر اولادی و هرندی) از جلوی بازار تهران به راه انداختند و اما حالا انگار به قول تهرانی ها : «دوزاری احمدی نژاد تازه افتاده! که اولندش نسب او به اوباش می رسد. دومندش گرچه، بچه دهاتی شهرستان گرمسار است ولی باید رجوع به اصل و نسب همان «لات» های پیشاهنگ نهضت امام خمینی کند و از جُلپاره دهاتی گری خود بیرون بیاید و «تهرانی» شود!؟

و اما چندی است – برخلاف این که معمولاً بچه درس خوانده های شهرستانی – که مقام و شغلی هم می گیرند – اغلب «لفظ قلم» حرف می زنند ولی احمدی نژاد بسیار علاقمند شده که به زبان عامیانه و مستند به لهجه و ضرب المثل های تهرانی نطق و پٌطق کند ( گویا مشاور جدیدی کنارش گذاشته اند)!ا

او هفته گذشته به جای اینکه در ترمیم روابط حکومت جمهوری اسلامی برای گرفت و گیرهایی که با کشورهای مختلف دارد (از امارات متحده و آلمان و روسیه و چین و ماچین گرفته تا آمریکا و انگلیس و دول اروپا) فکری بکند و در رابط دیپلماسی و سیاست جهانی حکومت فکسنی آخوندی را - با جهان خارج ترمیم کند - از جمله درباره همین قطعنامه تحریم کشورها علیه حکومت تهران داغ به دل یخ گذاشته و یاوه گفته که: آنقدر قطعنامه بدهند که علف زیر پایشان سبز شود!

«محمود مشنگ»چندی پیش در مورد اعلامیه چند کشور بزرگ یا شورای امنیت فرمایشات داشت که: آنقدر بیایند و اطلاعیه بدهند که «بیانیه دونشون» پاره شود! (انگار درباره خشتک خودش حرف می زند).ا

ما به عامیانه حرف زدن «محمود مشنگ» یا تکلم به لهجه تهرانی نامبرده – اگرچه این خود ادبیات خاصی دارد – گیر و گرفتاری نداریم با وجود این که بعضی رادیوها و نشریات خارجی – بابت دست انداختن یارو – به این گونه حرف زدن های ایشان عیب و ایراد می گیرند، به جای این که در مورد بی محتوایی و بی منطقی آن حرف و حدیث داشته باشند – نا آگاهانه می گویند که: رئیس جمهوری ایران مانند جنوب شهری ها و مردم بی سواد حرف می زند!؟

یک ضرب المثل فارسی می گوید «هرسخن جایی و هر نکته مقامی دارد» و یا این که : جهان چون نقش خال و چشم و ابروست که هرچیزی به جای خویش نیکوست!ا

ناسلامتی احمدی نژاد به هر جهت رئیس جمهور کشوری مانند ایران و بدبختی اینکه چنین فرد معلوم الحالی (که تا چندی پیش به هیچ وجه فرهنگ و تمدن ایران باستان - پیش از فتح و حضور تازیان) توی «کت» او که هیچ ! حتی رهبر و سایر آخوندهای قراضه و مافنگی اشان نمی رفت – بلکه در مقام تحقیر و توهین تاریخ باستان ما مرتب وراجی می کردند. جلوترش نیز درصدد نابودی آثار با ارزش باستانی ما بودند – ولی حالا می بینیم که تا می توانند «تاریخ باستانی و گنجینه های فرهنگ و تمدن» پیش از اسلام ما را – به حساب خودشان می گذارند و تمام تمدن و فرهنگ چندین و چند هزار ساله ایران زمین را (بابت سرمایه گذاری) به حساب عقب ماندگی 31 ساله حکومت جمهوری می نویسند و پشت قباله حکومت خودشان می اندازند که از آن رمقی بگیرند و رجز بخوانند که : من آنم که رستم بود پهلوان!ا

واکنش پاسخگویی جهانی یک حکومت - که به هرحال زمام امور یک کشور را به عهده دارد – می بایستی در حدمعقول و متعارف و متداول جهانی باشد نه این طور قضا قورتکی و نه حتی خودمانی.

درست است که بدبختانه بسیاری از دولت های جهان ، ادا و اصول های اسلامی آنها را پذیرفته اند و عمله و اکره ی رژیم را – با ریش و بی کراوات ، با پیراهن ننه حسنی و لباس چرک و چروکیده و مقنعه و چادر – در مذاکرات رسمی می پذیرند! در میهمانی های دیپلماتیک و رسمی به خاطر ریاکاری آنها از جام شراب و خوراک و گوشت خوک، خبری نیست ، اما زبان دیپلماسی در عرف بین المللی هم آن دری وری هایی نیست که احمدی نژاد با سبزی فروش محله اشان می گوید یا به آب آلو فروشی کنار ساختمان ریاست جمهوری حرف می زند.

زبان تهرانی هم مثل هر زبان خاص و بومی (آرگو) خصوصیات خود را دارد که می گویند: کار هر بز نیست خرمن کوفتن!

وقتی کسی که نتواند با زبان فصیح و قابل فهم جهانی حرف خودش را بازگو کند، مسلم این که حق ندارد این عبارات و گفته های خاله خامباجی ها را بازگو کند. این حرکات و گویه ها، تفاسربالایی است که جای پس گردنی هم دارد آنچنانکه قدیم قدما بچه های تنبل و کودن از آن بی نصیب نبودند!

البته مردم حق دارند وقتی «رهبر معظم» آفتابه دار نهاد رهبری را بر صندلی ریاست جمهوری می نشاند برایش دم بگیرند: دست ننه ات درد نکنه با این عروس آوردنت!

ولی رهبر نمی تواند و حق ندارد با آن دبدبه و کبکبه روحانیت نمایی! به مردم بگوید: خلایق هرچه لایق! و یا به سفره خالی آنها که از آن نان و گوشت و برنج و روغنش دزدیده شده است – اشاره کند و بگوید : صنار جگر که سفره قلمکار نمی خواد!

این طور که احمدی نژاد به دولت های بزرگ مراوده می کند که بگوید انقدر صبر کنند اطلاعیه و تحریمنامه بدهند که زیر پایشان علف سبر شود – لابد فرداو پس فردا، به آنها ، به روسای کشورهای آمریکا و اروپا، روسیه و چین - برحسب این که علف زیر زبان بزی شیرین است - بفرما می زند که علف زیر پایشان را بچرند!

از یکی پرسیدند : خروس تخم می گذارد یا بچه می زاید؟ جواب داد: از این ولدالزنای دم بریده هر چه بگید، برمیآید! ا
«برنا»

No comments:

Post a Comment