Tuesday, August 17, 2010

سیاوش اوستا – پاریس



ایرانی حزبی بشو نیست



با اینکه سرزمین ما اولین کشوری است که

از هزاران سال پیش زندگی شهرمداری، سیستم سازمانی و تشکیلاتی

را پایه گذاری و تجربه کرده ولی همه تلاش ها تا به امروز برای

حزبی شدن جامعه به جایی نرسیده است



اکنون آخرین تلاش خودجوش جنبش ملی ایران در 22 خرداد

چون آتش زیر خاکستر می رود که آسمان کشورمان را آفتابی کند



سالگرد رستاخیز خودجوش ملی ایران در 22 خرداد اگر با خلوتی در خیابان ها مواجه شد دلیل شکست آن نیست! بلکه آتش زیر خاکستر است که دیگر بار بیش سوزاندن /. استبداد دینی برافروخته خواهد شد.

رژیم اسلامی طی این سی و یک سال دو شیوه و شاید هم سه شیوه را با برنامه و حساب شده دنبال کرده است:

1- آفرینش جنبش ها و کودتاها و شورش های کاذب برای سرکوب نیروهای اصلی مخالف در داخل کشور.

2- نیروهای داخلی نظام که قبلاً 2 جناح و امروز 3 جناح شده اند که همواره از ناآرامی ها و درگیری ها و اپوزیسیون های داخل و خارج بهره برده اند تا در سطح بالای حکومتی معامله کرده و امتیاز بگیرند.

3- سوار شدن روی موج!! هرگاه که جنبش مردمی و میهنی خودجوشی بوجود آمده ولی در تشکل ، سازماندهی و رهبری بر خودار نبوده ، رژیم توانسته است خودش را روی موج، بیندازد و آن را بطور جدی تحت تأثیر قرار دهد و بهره برداری کند و یا منحرف سازد.

حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه در هفته پیش به امامت علی خامنه ای پس از آنهمه جار و جنجال و پیش از آن، بازداشت و ضرب و شتم خانواده هاشمی بیانگر آن بود که در سطح بالای نظام توافق کلی صورت گرفته است به طوری که حتی چند شخصیت بالای نظام نامه دو روز پیش از انتخابات هاشمی به خامنه ای را «خط و نظر و نوشته» همسر وی خانم مرعشی دانسته و با تقسیم بندی فرزندانش فاطمه و محسن را «ملاحظه کار و مدارا» با کل جریان ها و پدرش و مهدی و فائزه را «طاغی و عصیانگر » - حتی بر علیه پدرشان – معرفی کرده اند.

این ها همه نشانگر آن بود که سالگرد جنبش و رستاخیز خود جوش 22 خرداد سال پیش تحت تأثیر این سازش قرار بگیرد به گونه ای که موسوی و کروبی نیز با صدور بیانیه مشترک عقب نشینی از خواسته های مردم کردند و مردم را – نه تنها از صحنه – بلکه بکلی از مرحله پرت ساختند. مبارزان را شناسایی ، بازداشت، سرکوب و سربه نیست نمودند اما آینده موفقی در افق امن حکومت نیست و از سویی مردم پی برده اند که از این پس باید توسط تشکیلات و سازمان های زیرزمینی با برنامه و رهبری و هدایت پنهان راه را دنبال کنند.



تشکل های حربی و سازمانی

زندگی حزبی و سازمانی در ایران طی 30 سال با شکست مواجه شده است زیرا که هرگاه حزبی توانسته است قدرت بگیرد و یک نگاه جمعی و مردمی بالائی را متوجه خود سازد، توسط نیروهایی از بیت رهبری گرفته تا سپاه و بسیج و نهادها و حتی بنیادهای انقلابی خنثی و نابود شده اند.



تاریخچه احزاب بعد از انقلاب در ایران:

بعد از انقلاب در ایران احزاب معدودی توانستند تا مقاطعی کوتاه فعالیت کرده و خیلی زود و یا کمی دیر منحل شوند.

1- نهضت آزادی ایران به رهبری مهندس بازرگان و سپس دبیر کلی دکتر ابراهیم یزدی .

2- حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر.

3- حزب جمهوری خلق مسلمان

4- حزب جمهوری اسلامی ایران

5- حزب جاما (دکتر سامی)

6- حزب امت (دکتر پیمان)

7- سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی

8- سازمان های چریک های فدایی خلق

9- حزب توده به دبیرکلی نورالدین کیانوری

10- جبهه دموکراتیک ملی ایران (هدایت الله متین دفتری)

11- حزب دموکراتیک کردستان

12- جبهه ملی ایران (دکتر سحابی و ... )

13- حزب پان ایرانیست

از میان تمامی این احزاب فقط سه حزب توانست در روزهای نخست انقلاب مجوز بگیرد: حزب جمهوری اسلامی ایران و حزب جمهوری خلق مسلمان و حزب جبهه دموکراتیک ملی ایران و بقیه احزاب بطور غیر رسمی فعال بودند اما پس از تعطیل حزب جمهوری خلق مسلمان و جبهه ی دموکراتیک ملی ایران (متین دفتری) خمینی دستور تعطیلی حزب حاکم روحانیون نزدیک به خودش حزب جمهوری اسلامی ایران را هم صادر کرد!!

لذا تا هنگامی که جنگ ایران و عراق در جریان بود و خمینی زنده بود هیچ حزب رسمی در ایران فعالیت نمی کرد به جز جناح های روحانی با عنوان «جامعه روحانیت مبارز» و «مجمع روحانیون مبارز». اما پس از مرگ خمینی احزاب متعددی در ایران بر روی کار آمد از جمله:

احزاب اصلاح طلب

1- جبهه مشارکت ایران اسلامی

2- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

3- حزب کارگزاران سازندگی

4- حزب اعتماد ملی

5- حزب مجمع روحانیون مبارز

6- حزب کار اسلامی

7- حزب مردم سالاری

8- حزب جامعه مدنی

9- حزب همبستگی ایران اسلامی



احزاب جناح راست:

10- حزب مؤتلفه اسلامی

11- جامعه روحانیت مبارز

12- جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی

13- حزب نواندیشان ایران اسلامی

14- حزب اعتدال و توسعه

15- حزب اسلامی رفاه کارگران

16- حزب آبادگران جوان ایران اسلامی

این حزب آخری که در سال پیروزی نخست احمدی نژاد توسط چمران و بیادی تشکیل شد از حامیان وبانیان اصلی قدرت گیری حاج محمود بود که توسط شورای شهر تهران و بودجه پنهان شهرداری (که احمدی نژاد خودش نیز شهردار تهران بود) تأسیس شد.

در روزهای نخست احمدی نژاد، چمران را بسان بابابزرگی هرسوئی با خود می برد اما وی امکان نیافت تا وارد دولت احمدی نژاد شود زیرا که احمدی نژاد نسل رهبران اولیه انقلاب اسلامی را کنار گذاشته بود و از نیروهای جوان که کمتر نق می زدند و بیشتر مطیع بودند ، مهره های خود را انتخاب کرد.

احمدی نژاد پس از قدرت گیری چون بسیج و سپاه قدس را نیز با خود داشت، جمعی از وزرای خود را از میان آنها انتخاب کرده و توانست بربخشی از قدرت و ثروت ایران تکیه بزند!! بویژه اینکه «محصولی» که از دوستان و همراهان و اعضای باند نوجوانی او بود به هنگام شهرداری احمدی نژاد با خرید و فروش زمین های تهران از صفر به صدها میلیارد تومان برسد و همو نقش مؤثری در انتخاب تقلب شده سال پیش داشت.

این نحو زندگی حزبی (با وجود قدرت های مالی نظامی بسیجی در ایران و در شرایط کنونی) هم باز بسیار دشوار است زیرا که ما شاهد آن بودیم که رفسنجانی و کروبی که از ثروت های بالایی برخوردار هستند و توانستند در دو انتخابات ریاست جمهوری سرمایه گذاری های بالایی در نبرد انتخاباتی بکنند و آرایی را به خود متوجه کنند ولی در برابر قدرت ولی فقیه و ارگان های نظامی و شبه نظامی نتوانستند مقاومت کنند...

زیرا تا جامعه و قدرت و حکومت در هرم و رأس و سر آن آزاد و دموکراتیک نباشد رده های پائین حزبی جامعه، هرچند قدرتمند باشند کاری نمی توانند از پیش ببرند.



زندگی حزبی !

درپیش از انقلاب نیز که خود من به عنوان یک نوجوان در حزب مردم (که بعدها با ظهور حزب رستاخیز منحل شد) شاهد این غیر دموکراتیک بودن زندگی حزبی در ایران بودم.

در زمان محمد رضا شاه هرچند احزاب ممنوعه و آزادد بطور رسمی و غیر رسمی در حال فعالیت بودند اما توده ملی مردم به هیچ وجه جلب زندگی حزبی نمی شدند.



احزاب در نظام گذشته

1- حزب ایران نوین

2- حزب مردم

3- حزب کمونیست ایران

4- حزب سوسیالیست ایران

5- حزب تجدد

6- حزب اصلاح طلبان

7- حزب توده در زیر پرچم هواداران صلح

8- حزب اراده ملی

9- حزب دموکرات

10- حزب دموکرات آذربایجان

11- حزب سومکا

12- حزب زحمتکشان ملت ایران

13- حزب زحمتکشان (نیروی سوم)

سپس چندین حزب و سازمان دیگر رسمی و غیررسمی وهمه احزاب رسمی، در سال 53 با تأسیس حزب رستاخیز منحل شدند.

نخستین نهضت مشروطه زندگی حزبی در ایران که با نهضت مشروطه آغاز شد پنج حزب در تلاش بودند تا سیستم حزبی غرب را در ایران فعال کنند:

- حزب اعتدالیون

- حزب دموکرات

- حزب سوسیال دموکرات

- حزب اتفاق

- حزب ترقی

هرچند کشورمان از هزاران سال پیش زندگی و شهریگری سازمانی و تشکیلاتی را نه تنها تجربه بلکه پایه گذاری کرده است اما پس از ورود اسلام به ایران همه این تلاش های پیش از اسلام مخفی و زیرزمینی شد!

«میترائیسم» که یک آئین تشکیلاتی و سازمان یافته بود و پیش از معبد سلیمان جهان را به شهر دیگری تشکیلاتی دعوت کننده و پیشوای فکری همه مکاتبی است که پس از آن آمدند و جملگی در تلاش بودند تا جوامع را در چهارچوب نظم و َآئینی متحد کنند، هر چند در یهودیت و مسیحیت و اسلام این نوع شهریگری تبدیل به دین باوری شد اما پس از میترا، زرتشتی، بودائی ، مانوی، مزدکی و دهها جنبش دیگر که پس از اسلام در ایران شکل گرفت همه در این تلاش بودند تا زندگی «به» و بهشت (مدینه فاضله)را در همین جهان برای مردم به ارمغان بیاورند!!

از جنبش های مختار تا بابک خرمدین و شعوبیه و سند باد و قرامطه و دهها رستاخیز دیگر تا به امروز انسان ایرانی در تلاش خردمند ساختن کادر حکومت بوده است! و امروز که یکبار دیگر ائتلاف موسوی ها و کروبی ها در سازش با کلیت نظام توقفی کوتاه می رود که سازمان ها و تشکیلاتی بوجود آید شاید تا فردایی بسیار نزدیک به یک جنبش رستاخیز خودجوش و مردمی، فره ایزدی، اهورا مزدایی خردمند و انسان ساز را در راستای نیکی در پندار و کردار، آسمان ایران را آفتابی کند.

No comments:

Post a Comment