Friday, June 4, 2010
پایکوبی در میدان بهارستان
ازخاطرات محمد علی سفری خبرنگار سیاسی روزنامه اطلاعات
برای ما قلمزن های حرفه ای که سالیان دراز در عرصه مطبوعات «نقد جوانی» داده ایم . خاطرات تلخ و شیرین فراوان است، ولی برای صاحب این قلم که سابقه ای متجاوز از پنجاه سال قلمزنی دارم، بهترین و شورانگیزترین خاطره جریان تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت است. در آن روز (24 اسفند 1329) در یک جلسه تماشایی و پرشور مجلس دوره شانزدهم، وقتی گزارش کمیسیون خاص نفت به تصویب رسید و فریاد شادی از تماشاچیان و مخبرین جراید برخاست، ما یادداشتی خطاب به دکتر مصدق رهبر جبهه ملی به عنوان تبریک تصویب نوشتیم و بلافاصله این پاسخ را به خط شادروان دکتر سید علی شایگان و امضای اعضای جبهه ملی در مجلس دوره شانزدهم دریافت کردیم:
«...آقایان محترم مخبرین جراید ملی ، هر خدمتی جبهه ملی انجام دهد مرهون افکار عمومی، ساخته و پرداخته ی جراید است. بنابراین جبهه ی ملی باید صمیمانه از کمک و مساعدت جراید ملی که افکار مردم را روشن نموده و محیط مناسبی برای رد لایحه الحاقیه به قرارداد باطل نفت فراهم کرده اند تشکر نمایم. دوام خدمت جراید ملی را به خدمت به مملکت از خداوند خواهانیم. دکتر محمد مصدق، دکتر شایگان، اللهیار صالح، حائری زاده، دکتر بقایی کرمانی، حسین مکی، محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد».
چنین تجلیلی از سوی سران جبهه ملی و در آن زمان از «جراید ملی» موجب افتخار و مباهات بود و مشوق ما برای تلاش بیشتر در انجام وظایف. در این پاسخ اشاره به «رد لایحه الحاقیه به قرارداد باطل نفت» شده بود که جا دارد برای آگاهی بیشتر هم میهنان به خصوص نسل جوان که شاید کمتر از حوادث آن روزگار آگاهی صحیح داشته باشند به اختصار به جریاناتی که سرانجام منجر به تصویب قانون ملی شدن نفت و زمامداری زنده یاد دکتر محمد مصدق شد، بشود.
اینکه چگونه قرارداد نفت با انگلیسی ها انعقاد یافت و چه حوادثی را تا شهریور 1320 و سقوط رضا شاه به دنبال داشت از حوصله این مطلب خارج است. خوانندگان علاقمند به مطالعه کتاب طلای سیاه یا بلای ایران نوشته ی شادروان ابوالفضل لسانی که با تحقیق و تتبع عمیق جریان امتیاز نفت و تمدید آن در زمان رضاشاه و حوادث بعد از آن را بررسی کرده است دعوت می کنم. بعد از شهریور 1320 و با خروج شاه از سوی انگلیسی ها، جسته و گریخته در مطبوعات ضمن بحث درباره ی گذشته، از قرارداد نفت نیز بحث هایی پراکنده می شد ولی این بحث و انتقاد در مجلس شورای ملی دوره چهاردهم، در جلسه یکشنبه هفتم آبان ماه 1323 مجلس توسط دکتر محمد مصدق صورت گرفت که به تفضیل درباره ی مضار قرارداد اظهار نظر شد. انگیزه ی طرح این موضوع از سوی دکتر مصدق، گفتگوهای محرمانه ای بود که از سوی دولت های بعد از شهریور 1320 با کمپانی نفت جنوب صورت می گرفت تا آنجا که درکابینه محمد ساعد، در جلسه 19 مرداد 1323 مجلس شورای ملی، طوسی نماینده بجنورد در مجلس درباره جریان مذاکرات پشت پرده نفت از دولت سئوال کرد و در همان جلسه، محمد ساعد نخست وزیر اعلام کرد که در آبان سال 1323 از سوی مدیران شرکت شل امتیاز نفت قسمت جنوب شرقی کشور به دولت وقت داده شد و این مذاکرات همچنان ادامه دارد ولی دولت سیاست استتار ندارد. محمد ساعد در این جلسه گفت: «... مذاکرات با کمپانی های انگلیسی و آمریکایی به عمل می آید و ما به آنها گفته ایم که هیچوقت نمی توانیم امتیازی نظیر امتیاز دارسی بدهیم... این یک مسأله ی نظری است و مربوط به دولت نیست، مربوط به مجلس است، مجلس هر تصمیمی اتخاذ کند دولت هم تابع نظریات مجلس است...»
بدین ترتیب جریان مذاکرات محرمانه نفت با انگلیسی ها و آمریکایی ها علنی شد و در نتیجه در 24 شهریور 1324 کافتارادزه معاون وزارت خارجه شوروی در رأس هیئتی وارد ایران شد و اعلام کرد که به همراه خود پیشنهاد واگذاری کشف و استخراج نفت در مناطق شمالی ایران را به شوروی دارد. افشای این مطلب با توجه به مذاکرات محرمانه با دول غرب از سوی دولت ساعد، موجب تشنج شدیدی شد و حزب توده به هواداری ازپیشنهاد شوروی برخاست، مجموع این حوادث سبب شد که دکتر مصدق در جلسه هفتم آبان ماه 1323 نطق معروف خود را با عنوان «سیاست موازنه منفی» ایراد کند و ضمن برشمردن ضررهای ناشی از قرارداد شرکت نفت جنوب و مخالفت با پیشنهاد دولت شوروی اعلام کند:
« من با دادن هر امتیاز از نظر اقتصادی و سیاسی مخالفم و تفکیک مسائل سیاسی از اقتصادی مشکل است و این دو سیاست با هم بستگی تام دارند، هر کجا که اقتصاد صدق کند، سیاست هم غالباً صادق است ... پس لزومی ندارد که ما به شرکتی که تابع یک دولت خارجی است و یا به یک دولت امتیاز دهیم تا اینکه در مملکت ما احداث این قبیل مؤسسات کنند و در خاک ایران دولت های دیگر تشکیل بدهند... دولت شوروی می تواند به دو طریق عمل کند ، یا اینکه بگوید که امتیاز نفت شمال را هم دولت ایران به شوروی بدهد، و اینجا باید گفت جناب آقای کافتارزاده دیر تشریف آورده اند و زود می خواهند تشریف ببرند، آن عصری که دولت ایران امتیاز نفت جنوب را داد، نفت آن اهمیتی را که امروز در عالم دارد، نداشت. دوم دولت اتحاد جماهیر شوروی به نفت احتیاج دارد و دولت ایران هم در عالم مجاورت نباید نفت خود را با دیگران معامله کند. من تصور می کنم که در این مجلس چنین پیشنهادی یعنی دولت ایران متعهد شود که در مدت معلوم در قرارداد مازاد نفت معادن شمال را به نرخ بین المللی که در هر سال معین می شود به دولت شوروی بفروشد...»
با ایراد این نطق جنگ شدیدی در مطبوعات درگرفت و روزنامه های منتسب به حزب توده با شدت کم نظیری به دکتر مصدق حمله بردند تا آنجا که روزنامه ی رزم در شماره ی 21 آبان 1323 در جواب دکتر مصدق نوشت:
«... اگر دولت آمریکا نمی خواست قبل از کنفرانس صلح کار نفت تمام شود، دولت شوروی هرگز از ما تقاضا نمی کرد، وقتی آن طرف دنیا دولت آمریکا تقاضای امتیاز کند، دولت شوروی که همسایه ماست چرا نکند، ملت ایران مرهون شوروی هاست که رفع شر آنها شد... آقای مصدق بنابراین اگر آقای کافتارزاده از لحاظ خودشان دیر تشریف آوردند از لحاظ مصالح کشور ایران خیلی به موقع آمدند...»
جنگ نفت بدین ترتیب در کشور ما باردیگر آغاز شد و مخالفت شدید دولت شوروی موجب سقوط دولت ساعد شد و دولت مرتضی قلی خان بیات «سهام سلطان» روی کار آمد، اما مشکل نفت همچنان وجود داشت. دکتر مصدق برای جلوگیری از هرگونه مذاکره اعم از آشکار یا پنهان دولت با دول و شرکت های خارجی، در جلسه 11 آذر 1323 دضمن نطق مشروحی طرح معروف ممنوعیت مذاکره درباره نفت را مطرح و تقاضای تصویب فی المجلس آن را رد کرد. وکلای حزب توده با این طرح مخالفت کردند ولی سرانجام در همان جلسه به تصویب رسید و به صورت قانون درآمد . به موجب این قانون اعلام شد نخست وزیران و وزیران و کفیل و معاون آنان حق ندارند راجع به امتیاز نفت با هیچ یک از نمایندگان رسمی و غیر رسمی و دول مجاور و غیرمجاور و یا نمایندگان شرکت های نفت و هرکس غیر از اینها، مذاکراتی که اثر قانونی داشته باشد بنماید و یا قراردادی امضا کنند و فقط حق دارند برای فروش نفت به طرزی که دولت ایران معادن خود را استخراج و اداره می کند، آن هم با اطلاع از مجلس شورای ملی مذاکره کنند و متخلفین از این قانون به حبس مجرد از سه تا هشت سال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم خواهند شد».
تصویب این قانون موجب رنجش دولت شوروی شد و کافتارادزه ضمن تهدید دولت ایران در هفتم آذر 1323 تهران را ترک گفت و دولت بیات هم پس از پنچ ماه کشمکش در بحران شدید سیاسی در 29 فروردین 1324 با رأی عدم اعتماد مجلس سقوط کرد و ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) مأمور تشکیل دولت شد، اما به علت مخالفت درمجلس، یک ماه برنامه دولت در دستور مجلس بود و سرانجام هم در 14 خرداد 1324 هنگام اخذ رأی اعتماد، اکثریت رأی نداد و دولت نیم بند حکیمی سقوط کرد و به جای او محصن صدر (صدرالاشرف) مأمور تشکیل کابینه شد اما دولت او نیز مورد مخالفت شدید دکتر مصدق و گروه طرفدار ایشان قرار گرفت و پس از مدت ها کشمکش پس از چهار ماه و نیم سقوط کرد و بار دیگر ابراهیم حکیمی (حکیم الملک) مأمور تشکیل کابینه شد و در دوم آبان 1324 مجلس با اکثریت ضعیف 75 رأی نسبت به وی اظهار تمایل کرد، ولی باز هم کاری از پیش نبرد و چون دوره چهاردهم نیز در مراحل پایانی عمر بود.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment